بزغاله من

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
(*حافظ شیرازی*)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امشب

میخوای بری بدون من

خیسه چشای نیمه جون من

حرفام نمیشه باورت

چیکار کنم خدایاااااااا

راحت داری میری

که بشکنم عشقم

بذار نگات کنم یکم شاید

باهم بمونه دستای ما


به جون تو
دیگه نفس نمونده واسه ی من

نرو توهم دیگه دلم رو نشکن

دلم جلو چشات داره میمیره

نگام نکن

بذار دلم بمونه روی پاهاش

فقط یه ذره اخه مهربون باش

خدا ببین چه جوری داره میره

اره تو راست میگی که بد شدم

اروم میگی که جون به لب شدم

امشب بمون اگه بری چیزی درست نمیشه

ساده نمیشه بی خبری بری عشقم

بگو نمیشه بگذری از من

بگو کنارمی همیشه

ترو خدا ببین چه حالییم نگو که میری

دلم میخواد که دستامو بگیری

نرو بدون تو شکنجه میشم

پیشم بمون

دیگه چیزی نمیگم اخریشه

کسی واسه من شبیه تو نمیشه بمون

الهی من واست بمیرم
  • بزغاله من